با غیر دوش اینهمه گردیدنش چه بود


و ز زهر چشم جانب ما دیدنش چه بود

آن ناز چشم کرده سر صلح اگر نداشت


از دور ایستادن و خندیدنش چه بود

اظهار قرب اگر نه غرض بود غیر را


از من ره حریم تو پرسیدنش چه بود

گر وعدهٔ وصال نبودش به دیگران


بی وجه تند گشتن و رنجیدنش چه بود

وحشی اگر نبود زما یار ما به تنگ


بی موجبی به جنگ رسانیدنش چه بود